ایرانی سلام

وبلاگی با موضوعات تفریحی و آموزشی و نرمافزار

ایرانی سلام

وبلاگی با موضوعات تفریحی و آموزشی و نرمافزار

چون می گذرد غمی نیست !!

عمر در اشعار پارسی


عمرم گذشت و یک نفسم بیشتر نماند خوش باش کز جفای تو، این نیز بگذرد

 

عمرت به سر آمد و زمان نیست بسی در ورطة غفلتی، ندانی چه کسی

 

اکنون که نفس هست غنیمت بشمار شاید که دگر برون نیاید نفسی



بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس

 

حافظ


گذشت عمرو توگوئی خیال و خوابی بود گذشته حسرت و آینده چون سرابی بود

 

 

دکتر صدارت (نسیم)

 

 

عمر آن بود که در صحبت دلدار گذشت حیف وصدحیف که آن دولت بیدارگذشت

 

 

عماد خراسانی



این مدّت عمر، چون گل ده روز است خندان لب و تازه روی می‌باید بود

 

 

حافظ

 

 

نزدیک شد که خانه عمرم شود خراب رحمی بکن و گرنه خراب است کار من

 

 

هلالی جغتائی

 

 

نادیده فروردین مه اردیبهشت شد خرداد و تیر ، تیر صفت از نظر گذشت

 

 

رشید یاسمی










لیلی و عشق خدایی

یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه ی لیلی نشست


عشق آن شب مست مستش کرده بود 
فارغ از جام الستش کرده بود


سجده ای زد بر لب درگاه او 
پر ز لیلا شد دل پر آه او


گفت:

ادامه مطلب ...